خاله تارا چرا نخواستی با من حرف بزنی در حقت بدی کردم خاله مگر دوست ندارم و نداشتم.

همیشه هم دوست دارم چون تو تنها یدگار مامان زهرا هستی از تو بعیده که من رو تنها بزاری.

باشه پول................................. شده یار شما و ما شدیم خاررررررررررررررررررررررر شما .

ولی تو صحرا تو یکی چررررررررررررررررررررررا چرا همش دوری میکنی و دوری  دور ی تو هم سند

مامان زهرا و یادگار مریمی.

اما پارمیدا دخترک نازم چرا اینگونه بی هوا داری اینور و اون ور می روی یکجا بشین زندگی کن

همتون به خدا تکیه کنید  با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هر چه خواهی کن. من همیشه

همه شما داداش امیر و فرهاد و همه شما رو دوست دارم. لعنت به پولللللللللللللللللللللللللل.

فقط  دوستی  عشق ومحبیت و خداپرستی........................بیاد مریم ومامان زهرا و..    علی یارتان

و اما تو آبچی راضیه که ندیدمت و نه.... این همه برات احترام گذاشتم. اما همه از تو به من بد گفتند.

و همه تو رو از من دور کردند. ولی بدون من همیشه تو رو خواهرم دوست دارم .

و اما مریم وخون مریم که هر سری افراد جدیدی اونجا اومده قابل احترام هرکدوم به بهونه ای از شما به من

بد میگویند. در ضمن تلفن رو قطع حتی ناسزا گفتند. نمیدونم مگر خونه خونه مریم نیست. . تلفن مال مریم

پس چرا این حق رو از من گرفتید. من حلال نمیکنم کسی که تلفن رو قطع و به من توهین کرده.  

                                                        علی یر همیشگی مریم و مامان زهرا.

سلام  و درود خداوند برشما عزیزان محترم.

همه انسانها دل دارند هیچکس بی دل  نیست اما بعضی ها قلبی از سنگ دارند.بعضی ها که میگویم شما رو میگویم

که با دل و جان من و مریم بازی کردید.  میدونید شما به مریم و مامان زهراو همه  خیانت کردید. من هم باز شما رو دوست دارم.

اما این دلیل نمی شود که شما فکر کنید من ساده هستم و هویت ندارم . نه من ساده هستم چون بی ریا بودم.

با همه شما و عاشق مریم بودم و اون هم عاشق من همیشه هم برا مریم دع و قران میخونم  چوم مریم پاک بود.

بی شیله  پیله و همیشه هم احساس من اینه که مریم با من داره زندگی میکنه. ولی شماها نه هر موقع خوش هستید .

با کسانی که فاسد هستند و بی بند و بار زندگی رو  میگذرونید . باشه ایرادی نداره من شما رو به خاطر مریم و مامان زهرا دوست

دارم. و چون فامیل من هستید قابل احترام. اما بدونید که خداوند جای حق نشسته.و من دنبال حق مریم خواهم بود تا برای آنچه از

مال مریم مونده مجموعه خیریه بنامش بزنیم. شما نه به وصیت مریم عمل کردید ونه به وصیت مامان زهرا و...................

.......................شما رو به خدا می سپارم.

همیشه   مینویسم  درون   قلبم    مریم  مریم

اما  شما چی  شماهایی که همیشه فریبکار بودید.

مریم    همیشه بیادتم  عزیزم  مریم   جانم

مریم 

تو همه وجود منی  و خواهی بود پس  بیادت هستم همیشه

و یادت میکنم  همیشه  چون دیگه مثله تو  تو دینا برام پیدا نمیشهو

فدایت  من شوم   مریم  عزیزم   باور  کن که خونم را به پای قبرت میریزم.

من   شما رو نمی بخشم   ترنم و...........

............ کسانی که صحرا رو از من

جدا  کردند و کسانی  که مریم رو از من 

  گرفتند و مامان   زهرا  رو خیلی تقاص

باید تو این دنیا   به خدا بدهید.  شما رو

به خدا و نظام طبیعت واگذار میکنم.

راضیه همتون  دارید بهم  دروغ  میگید   فدایتان

تو خواهر بودی  تو یکی  دیگه  چرا.....................

از تو انتظار نداشتم منو   تنها  بزاری  تو خیلی مرد  بودی.

همیشه خواهر دوست دارم وخو اهم داشت   فدایتان گرد.

پارمیدا  عزیزم

هر جا هستی بدون   به کسی  اعتنا  نکن   باشه

اینها همه که دور تو هستند  میخوان فقط  همه چی رو بابلا  بکشند  .

پارمیدا  عزیزم همیشه تو  قلب من جا داری دخترک  ناز مریم و من

من همیشه تو قلبم تو رو مثله خونم  جا دادم و خواهی بود.

عزیزم  خواستی  با من تمکاس بگیری شمارمو دادم بهت یک نفر بده

زنگ بزن  باشه  عزیزم  با امیر  داداش هم خوب باش   باشه. و صحرا

رو عزیزت بدون تنهاش   نذرا  عزیزم.

و  مریم  عزیزم   فدات  شم الهی

ببین  هرکی  اومد   من رو شکست  و رفت  ولی بدون

خحدا  اینقدر  کریم  که  خودشون دارند همو  از بین میبرند  و مریم

طبیعت انتقام تو رو از همشون  میگیره.

تو زندگی  من  هستی و خواهی  بود خدا  میدونه  که  بهترین کارم همینه

که تو رو همیشه  دوست داشته باشم.

و تو هم من رو ببخش  به خاطر  بازی خوردنم از ترنم و  مادرش.

مریم تو همیشه  تو قلبم جا داری و عشقم هستی تا عمر دارم دیگه کسی رو نمیذارم.

قلبم رو لگد مال  کنه   و تو  تو  تو   برام خدای روی  زمینی  عزیزم   فدایت بشوم.

سلام  

صحرا  دخترم  فقط این رو بدون همه من و تو و رو بازی دادند

میدونی من هستم همیشه برات من غلط کنم با کسی زندگی

کنم  که من رو الکی دوس داشته باشه  واقعا  خسته شدم از دروغ

و بی حرمتی  خیلی ها  صحرا نمیدونم ترنم  چرا بین من و تو

فاصله انداخت  و به من حرفهای  رو زدند بعد از تحقیق دیم  درست   نیست.

صحرا  تو یکی من رو ببخش  میدونی چون همش  ترنم و مامانش  به من

گفتند  تو فرار کردی  و رفتی  از بیمارستان واقعا  الان پی  بردم  دروغه  همه چی

من  اینجا مینویسم  ترنم  تو  خیلی بد  با من   رفتار   کردی   واقعا  میخواهید.

با صحرا  و پارمیدا چیکار کنید .

واقعا  همش  دروغ بود تا امروز  متشکرم و من همتون رو   به خدا  وا  میگذارم.

تو   مادر  . واقعا  خیلی  بد  هستید   خیلی چون من هیچ موقع نمیخواستم با تو   ازدواج  کنم.

میدونی تو جای خواهرم  رو داشتی   بدون  اینجا با من بازی کردی ولی همون  جور که  باز   کردی زمان و

طبعت تو رو بازی  خواهد  داد.  من تو ومادرت رو هیچ موقع نمی بخشم و نخواهم بخشید.

 ترنم  جان هیچ میدانی که اسیری بردن دل مرد گناه داره

ترنم عزیزم  این را بدان که واقعا دوستت دارم واحساسم اینه که تو هم من رو دوست داری

حال  چرا امروز  و فردا میکنید . تنهائیایمان را بیا باهم جمع ببندیم و در کنرا    هم زندگی خوبی  

شروع و بتوانیم از دنیای واقعی  خودمان   لذت ببریم.

چون  دنیا  همش  دور روزه  یکی صبحی که از خواب بیدار میشویم

و دومی هم روزیه که میخوابیم   و پس بیا این دو روز  زندگی را باهم بیدار 

و   باهم بخوابیم چون فرصت زندگی انسان دست خودش هست نه دیگران.

 پارمیدای  عزیز

گلم  دخترک مریمم 

تو بوی  مریم  و مامان زهرائی

تو نشان  و تاج  خانه و خانواده هستی

تو افتخارم   هستی  و یادگار  مریمی

دخترم  عزیزم بدان هیچ ذره ای از دوست داشتن علی باباب

نسبت  به یادگار مریم  کم  نمیشه  بابا این تو بودی و روفتی و پشت سرت رو

نگاه نکردی  ولی من علی بابا همیشه تو رو دخترم میدونم و عشقم هستی چون 

تو  از شکم مادری به دنیا آمدی که همه عشقم بود  مریم  پس عزیزم منتظرم بیا.

 داداش امیرم  عزیزم من همیشه  شما رو دوست داشتم ودارم 

باور کن میدونم که چقدر تو به من احترام  قائلی چون من هستم وجود

تو و تو هستی وجود من  تو بوی مریم منی  و بوی مامان زهرائی و معصومه و بوی پارمیدا عزیزم ب

بدان  که علی همیشه تور و دوست داره و خواهد  داشت.

صحرا  دخترم

رفتی  ولی برا چی رفتی  به خاطر  کی  رفتی 

واقعا ارزش داشت  بری برا کسائی  که نه تو رو دوست داشتن و نه تو رو می شناختند

واقعا  صحرا  تو عزیز ترین برام بودی  چون نام و نشان و بوی و عشق و صفا و صدای

مامان   زهرای عزیزم و مریم  نازنینم رو میدادی  فکر  کردی بری  راحتی واقعا تو بزرگتری

سرمایه رو پول میدانی ولی اشتباه میکنی  مگر مریم نداشت  مگر مامان  زهرا نداشت 

مگر  معصوم  ترمه نداشتند  آخرش  چی  آخرش همین آدمها که میگفتند  دوستون داریم و به

خاطر پول  همه عزیزانت رو و عزیزانم رو از من و تو امیر داداش گرفتند  .

واقعا  صحرا  وقتی رفتی به کجا رفتی و به چه فکری  آیا برا بازگشتت جائی گذاشتی برگردی.

صحرا میدونم هنوزم از رفتن خودت پشیمونی و منم بابا دوست دارم  سعی کن زود برگرد

که داداش امیر  عزیز و  فرهاد  خیلی نگران تو هستند  همه بالاخص مامان   طیبه  خیلی نگرانه

و من و من و من و ترنمه همه  آبجی راصیه و خونه مریم بابای خونه اون خانمها شیرین و زینب 

همه نگرانت هستند  به خدا پول نمی تونه همه جا آدم رو نجات  بده   عزیزم این اخلاق و رفتار

و نجابت ادمی  هست که آدم رو نجات میده پس با نجابت خود بیا و خودت رو نجات بده عزیزم.

                                  بابای همیشه  چشم انتظار  صحرا و پارمیدا.و همسر ترنم و پسر طیبه.

مریم عزیزم و مادر خوبمان زهرای مهربان و همه رفتگان پیش خدا خداوند روحتان را شاد کند.

مریم جان راستش هنوز کسی نتونسته مثله تو به علی وفادار بماند وخودش رو نشان علی بدهد.

مریم تو تنهاترین کس من قلبم و جانم بودی که همیشه توان وجود ناتوانم بودی و مرا یاور همیشه

در زندگیم بودی درود بر تو ای فرشته آسمانی که دیر آمدی  در زندگیم واما زود پر کشدی و رفتی پیش

خدا حق تعالی .

درود برتو ای نازنین خواهرم

راضییه بزرگ  میدانم  که تو واقعا برای من کار کردی

دستانت درد نکند که کتابم را به اسم علی چاپ کردی

درود خدا در این ماه رمضان برتو خواهر عزیزم دوستت دارم و همیشه به یاد قلب

مهربانت  هستم  همیشه  و همیشه  یادت در قلبم چون خونیست قرمز رنگ که

در رگهای اندامم در جریان است و هستی بخش  زندگی من خداوند یارتان باد.

و تو مادر جان طیبه نمی دونم الان کجا هستید و چکار میکنید

از خدا برا ترنم عزیز دعا میکنم و انشالله که حالشان خوب شود.

طیبه مادر عزیز شما هم که رفتید و خبری نیست ولی بدانید همیشه

دعایتان  میکنم خدا پشت و پناهتان. و انشالهه ترنم جان خوب شود و به زندگی برگردد.

راستش  من دیگه عادت کردم به گاه و بیگاه بودنتان و جواب تلفن دادنتان ولی چه کنم که دوستتان دارم

اما اینو بگم  صحرا تو هم که گاه آفتابی میشوی و گاه ابری و گاه می روی و وگاه بر میگردی نمیدونم دیگه

من دیگه حوصله قایم باشک بازی نداره صحرا جان واقعا مشکلی هست نمیتونی خوب بگو منم راحت میشم.

واقعا دیدن همه براتون مقدور هست الا کسی که همیشه دوستتان داشت  باشه نخواهید و نیایید ولی من همیشه

مریمم رو دوست دارم و تو قلبم هم همیشه هست و داغی بر دلم بود نشست و رفت و برنگشت.

پس  صحرای عزیزم تو هم که یادگار همه عزیزانم بودی همش در حال رفت و برگشت و گاهی و بیگاهی هستی و نیستی

یعنی همه چیز رو از من دور میکنید که چرا باشه ................................ هر جا هستی صحرا خوب و خرم باشی.

ترنم  جانم  خدایت  شفایت بدهد

ترنم جان خدا این  قدر بزرگه که نگو  بند ه های خدا نمیتونن درکش  کنن

پس خدایا ترنمم را  شفا  بده و او رو به آغوش گرم خانواده ما برگردان.

ترنم عزیزم   بدان که دخترم صحرا هم تور و دوست دارد و دعایت میکند.

و بدان که همیشه ما تو رو دوست داریم و دعایت میکنیم .

ایام ایام خداست  پس  خدایا ترنمی را که ترانه سرایمان بود و نوایش

آرامشمان میداد خدایا آرامش ترننمم را برایش باز گردان و او رو   شفا بده.

آبجی راضیه  خوبی  تو دیگه وقتی میری پشت

سرت رو یک نیگاه   کن  یک  کم هم به ما  نیگاه کن

خوب من دارم کارائی میکنم که کمکم کنید  خوب

پس من به حمایت خواهر خوبم نیاز دارم.

دوستت دارم خواهرم     راضیه. خدا از تو راضی باشه.

و  آبجی  نیل   عزیزم  چه خبر از خودت  مادر جان و داداش احمد

احمد  جان تو هم که رفتی  ولی بدان درون قلبمان همیشه جا داری.

فرهاد جان

پسر خاله  خوبی  اومدی  خوب خوش آمدی

آمدنت را به  فال نیک میگیرم و از خدا برایت

آرزوی موفقیت میکنم.

داداش امیرم

خوبی گلم  چه  خبر   منتظرتون هستیم

هر جا هستی بدان زیاد دور نیستی چون تو قلبمی و دوستت دارم.

به زن داداش هم  سلام برسون  باشه.

صحرای عزیزم  دختر  نازنیم

میدونم که داری کارهائی میکنی که بمانی آفرین من هستم وخواهم بود و همتون  رو چشمم من هستید

پس  نگران  نباش  باشه   عزیزم.  دختر نازنینم.

روزهای عزیزیه صحرا  دخترم  بابا رو  هم دعا  کن و امیدت رو که خداست فراموش  نکن  باشه  عزیزم

من همیشه تو رو تو قلبم دارم برا همیشه  بابائی  عزیزم  صحرا  جانم.

سلام به همه خاله و آبجی ها

سلام به مادر خوبمان طیبه عزیز و سلام  به خواهر خوبمان   راضیه مرضیه

سلام  به مهربانترینم  عزیزم دخترم  صحرای نازنینم میدانم چه ناراحت بودی و هستی

سلام به خاله تارای عزیز میدونم ایرانی موفق باشی دوستتان دارم خاله.

سلام  خانم معلم  خانمی که خواهر خوبمان هست و خانه مریم دست دخترش

اما دیگه اگه من زنگ نمی زنم نمیخواهم داماد گل رویتان ناراحت باشند.

باشه خوب خونه ای که سالها مال مریم و مال علی بود حالا من نمیتونم زنگ بزنم.

خوب دیگه خیلی دلم تنگه و گرفته مثه غروبی میماند که هوای اون غروب تند بادی دارد.

و چشمانمان رو برا دیدن غروب زیبا کور  میکند.

اما عیبی ندارد وقتی دلت و قلبت روشن باشد میتوان در تاریکی همه کسانی رو که دوستشان داری

حسشان   بکنی  پس  صحرای عزیزم نگران نباش   فدایت  گردم

اما پارمیدا جان  دختر نازنیم تو هم به خدا پناه ببر  و ما منتظر هستیم برگردی   باشه .

ماه  رمضان  ماه خدا  ماه دوری از گناهان و ماه روزه داری

ماهی که مریم من هم روزه می گرفت و نماز می خواند .

ماه رمضان ماه صدای خدا و و نوای خدا در صحرای کربلا و نینوا

ماه رمضان را گرامی بداریم و بیاد مریم ومادر عزیزمان زهرا و ترمه

و همه رفتگان از دنیا دعا بخوانیم و با همه وجود روزه مان را بیاد خدا

بگیریم.

در ماه رمضان دلی را نشکنیم

گناهی را مرتکب نشویم

چشممان را پاک بداریم

و گوشمان را کر کنیم تا مبادا غیبتی را بشنویم.

به دیگران تهمت  ناروا نزنیم

به ناموس دیگران نگاه هوسی نکنیم.

بیاد  خدا   باشیم

پس در این ایام شکستن دلی شکستنی را ببار می اورد.

سلامی دوباره به خانم معلم عزیز

سلام به خانه مریم  خانه من و خانه همه

سلام  بر همه  کسانی که در  خانه عشق و قلبم مریم زندگی میکنند.

سلام ه بر همشان که  زحمت  خانوانده من و مریم بر گردنشان هست.

و  بر حق که  سلامی به همه چهر چون خانه مریم در گوی آغاج  که چشم انتظار

علی و ریم ومامان زهراست این  خانه  عزیزم   خانه ات آباد باشد مریم جانم

و تشکر از خانم معلم که خانواده اش و دامادش در این خانه سکنا گزیده اند.

این خانه متغلق به فرشته همه و فرشته من مریم هست  پس سعی کنید از

مهمانان با همه وجود پذیرائی کنید.

و آبجی راضیهه عزیزم فدایتان گردم از همه کارهایت از همه زحماتت متشکرم

از تو از داداش احمد و مادرعزیز و نیل  عزیز وهمه وهمه متشکرم  واقعا دستتان

درد  نکند  خداوند همیشه کمکتان  کند.

آبجی راضیه به تو وهمه خانواده ام  افتخار میکنم  چه در ایران و چه در کوبا و.....

سلام  و درودی دو باره  به دختر نارنینم  صحرای عزیزم

سلام به تنهاترین کسم و یادگار همه یادمانم  مریم و زهرا و معصوم

و خاله تار و فرهاد و داداش امیر و  پارمیدا دختر گل مریم و من.

سلام به صحرائی که همیشه مثه دل من جان قلبش چون کویری داغ و صحرائی با گرمای

بالای 100 درجه سوزناک است   .

سلام به تنهاترینم    دختر گلم صحرا عزیزم خوش امدی به اغوش گرم پدرت 

خوش امدی به صحرای قلب پدرت که با بودنت دیگر احساس تنهائی نمیکند.

قلب و وجود علی یادگار همه یادگارانت.

صحرا  جان 20 روز پیش سالگرد مریمم بود  مریم عزیز  و مریمی  مهربانتر از علی

برایش و برای مادر خوبتان و مادرمان زهرا  همیشه  نذر میکنم چون دوست واقعی

قلب علی و نازنین وجود علی بودند این عزیزان مریم عزیزم ترمه خوهرم  معصوم و

مامان زهرا وناهید وهمه وهمه جزئی از قلب شکسته علی بودند و هر کدام هم تیکه ای

از پاره تن وجودیم بودند.

حال که تو
برگشتی صحرا جان با وجود تو عزیزم و آبجی راضیه ومامن طیبه دعا کنیم ترنم هم

به آغوش گرم خانه و خانواده برگرردد در این ایام  دعا میکنیم که خداوند ترنم را شفا دهد.

سلام به مادر دلشکسته

سلام به همه تنه های خسته و

وجود نازنین مادر خوبم  مادر من  مادر ترنم

طیبه  عزیزم مادر نازنیم   در این ایام

ماه  رمضان از خداوند متعال  خواستارم که ترنم

عزیزم حالش رو بهبودی باشد.

درود به مادری که با هم شکستگی قلبش هنوزم

علی رو مثه پسرش دوست دارد و منم افتخار میکنم  به داشتن

چنین مادر مهربان و رنجیده و عزیزی چون ترنم مهربانم.

میدونید خیلی وقته دستم رو دکمه های تایپ نمی رفت میدونید

آخه من هر نوشته ام رو وقتی شنیدم کسانی اون ور آب کپی برداری

میکنند دلم شکست که چرا عوض کمک و استفادهخوب نوشته هام رو

کسانی توی اسپانیا دارند تحریف  و به اسم خودشون کتاب مینویسند.

اما ایین پایان قصه نبود ونخواهد بود .

چون خواهر خوبم راضیه با هم وجودش از نوشته های من علی و مریم

دفاع کرده و طبقه شنیده های تلفنی از دختر خوب و نازنیم صحرا کتاب رو به

نام من و مریم چاپ دو باره کرده اند.

فقط این روبگم که خیلی خشحالم که حق  به  حق دار رسید متشکرم آبجی

راضیییییییییییییییییییییییییییییییییییییه و صحراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای عزیزم.

نخیر  خانم  محترم اینا دوست دخترام نبودن

اینا خاله و خواهرای من بودند و فقط مریم بود که

عشقم بود و اونم رفت پیش خداوند  تبارک و

من وموندم وتنهائی و دروغ و دروغ و دروغ

خدایا   خودت همه رو کمک کن من رو پارمیدا رو

صحرا خواهرم رو وراضیه آبجی رو و همه رو

دیگه حناتون برا علی رنگی نداره

دیگه علی به امید شما دلی نداره

دیگه روحش برا شما  نیست

و دیگه علی براتون دل تنگی نمیکنه

من علی برا کسی دلم تنگه که همیشه از ته دل می گفت علی جان

 آره   اونی که میگفت علی جان الان دیگه پیش شما نیست بلکه  علی رو داره

خوب   تنها کسی که عشق و دوست داشتنش خدائی و الهی بود مریم بود.

فقط  بگم  که   دنیای  خوبی برای من مریم بود

و الان هم  دارم با مریم زندگی خوبی میکنم.

مریم ترنم  ووووو...............  زهرا  خدا بیامرزه

ناهید  و ..................................................

واقعا  مریم یکی بود  و یک دونه  دیگه مثه اون کسی

پیدا نمیشه  راضیه  تو هم که درزوغ گفتی و رفتی

همه مثه  هم همه  و من مریم رو دارم کنارم .

و دوسش دارم  و خواهم داشت  و دروغ هم نگفتم

مثه شما ها و دوستون داشتم ولی شما من رو فریب دادید.

و بازی  بازی و منم  به  رضای خدایم  راضیییییییییییییی

دل نامه

از وصال تا فصال

راه مرا با خود مي برد، نه اين كه نخواهم اما راه اين بار بيشتر همراهي ام مي كند. باز هم روز موعود ديدار رسيده است . گام برمي دارم . بلند گام برمي دارم . بلند ... بلند ... بلند ... پرچم سبزتان از بلنداي گنبد ، راه را نشانم مي دهد .

ابتداي درب ورودي طبرسي ، صداي نقاره ها به گوشم مي رسد . اشك هاي حلقه زده در چشمانم دودو مي زنند، مي خواهم رهايش كنم بيرون . و كجا بهتر از آستانه ي شماست ؟ يا علي بن موسي الرضا ...

خم مي شوم ، احترام به جا مي آورم. چشمانم به خاك درگهت گره مي خورد . ناخودآگاه سجود كرده و آستانت را مي بوسم .

در دلم غوغايي برپاست . به ياد مي آورم بارها وبارها و بارهايي كه كودكان معصوم دبستانم را براي زيارت به بارگاهت آوردم وتو درآن روز خوش يمن، به نداي دروني من لبيك گفتي و من فهميدم ..... ؛ كاش زودتر از اين ها مي دانستم كه تنها نيستم!

خورشيد من ! اينك من آمده ام ... آمده ام تا خود را در جويبار صلوات زائرانت شست و شو بدهم . آمده ام تا غبار فرشتگان بر سرم ريخته شود و سبك شوم . آن قدر سبك كه پرواز در من رنگ بگيرد.

آه ! چه لحظه ي ملكوتي قدم در بهشت نهاده ام ، اين جا قطعه اي از بهشت است و زائرانت چون فرشتگان با چادرهايي سپيد و گلگون آماده ي ركوع وسجودند . بايد عجله كنم ، خود را به صفوف رسانده و با نداي قد قامت الصلواة مكبر ، با نيت نماز مغرب به درگاهت مي شتابم و....

آه انيس النفوس !حال مي دانم كه آغوشت چقدر بزرگ است . در صحن ها قدم مي زنم . به تو مي انديشم . به تو كه سفرنامه ات نه آغاز دارد و نه پايان . به تو كه در ادامه ي راه كربلا گام برداشتي، به تو كه با آمدنت به اين سرزمين ، نور و عشق و عشق و عشق را به ارمغان آوردي ، عشقي كه در دل نياكان من كاشتي و آن روز ...

به آن روز مي انديشم . به آن روز كه مامون ملعون ناميمون ، تشييع پيكر پاكت را ممنوع كرده و خلق را از آن فيض محروم نمود. به آن روز مي انديشم . به آن روز كه نياكان من، اهالي محله ي شرافت يافته ي ديوار به ديوار اين حريم حرم پاك (اهالي نوغان ) ، به يمن آن عشق جوانه زده در دلشان، به سويت شتافتند . آن روز زنان مهر خود از شوي خريدند، مردان مهر زجان بريدند ودر پي پيكرت سراسيمه دويدند. آن چنان كه در ازدحام تشييع ، خراسان وسيع ، فرشتگان را تنگ شد و حتي سنگ به ناله درآمد. و اينك اين منم ....

 و اينك اين منم . قطره اي از آن سيل خروشان عشق كه سربر درگاه كبريايي ات گذاشته و دست نياز به دامان عنايت خدايي ات دراز كرده ام . اي كهكشان غريب ، مي دانم اگر كسي بخواهد درب بزرگي را بكوبد ، بايد دردي بزرگ داشته باشد . اما آقاي من ... من دردي بزرگ ندارم... من مريض ندارم .... من ... من مي دانم تو آن امام رئوفي كه شتر از قربانگاه به تو پناه مي آورد و آهو به سوي تو راه مي يابد. من نه به مظلومي شترم و نه به بي گناهي آهو ، اما از بيكران كرمت آگاهم و باور دارم كه گفته اند :

به نا اميدي از اين در مرو ، اميد اينجاست

 زياده از عدد قفل ، كليد اينجاست

مي دانم آغوشت بزرگ است آقا..... مي دانم .... مي دانم كه از ضيافت نگاه مهربانت ، هيچ كس تهيدست باز نمي گردد....... من آمده ام و مي خواهم يك لحظه مرا نگاه كني تا خورشيد شوم . اي عشق من ! زمان در پرتوي رنگين گنبدت رنگ مي بازد و من اكنون در زمان گمشده ام . از ماذنه بانگ الله اكبر آسمان را تازه مي كند و همه ي صحن ها پر از هياهوي اشتياق زائراني مي شود كه در جست و جوي جايي براي ايستادنند. آه زمان ديدار به پايان رسيد ، چه زود گذشت فاصله ي وصال تا فصال ، انگار دقايقي پيش بود كه وارد حرم شده و نماز مغرب بجا آوردم و حال .....وقت آن است كه وضوي اشك بگيرم و دو ركعت نماز صبح بجا آورم .

 در دلم يك ستاره در حال حكاكي ست ؛ در قحط سالي محبت ، بارگاه رضاست كه دروازه ي مهرباني و رافت است .

عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم
بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !
بعد از چند روز به دوستی
بعد از چند ماه به همکاری
بعد از چند سال به همسایه ای
اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم . . .

تو فکر کردی من وابسته تو میشم

نه عزیزم وابسته چی تو بشم

اگر وابسته مریم بودم میدونی  مریم

واقعا دلم تنگه میدونید

اخه مادرم دو روزه تو آی سی یو هست

حالش  بده  حالش خیلی  بده واقعا که منم خواهرهائی مثه شما دارم

همش   شعار میدید و همتون  شعار میدید.

خیچ احوالی از مادرم نپرسیدید.

راستش دکترها میگن باید بره خارج   بره و اعزام شه.

راستش  شما هم که نیستید  همتون به فکر خودتونید همتون .

باشه بچه  دلم خیلی تنگه  مادر  نشان پدره اونم داره میره میره

سفر کنه  مریم رو برام بیاره و یا بره با مریم زندگی  کنه.