سلام

آبجی راضیه واقعا که من شما رو توی این تلفن لعنتی شناختم

و بهتون اعتنا کردم و به خاطر مریم وخانواده باهاتون تماس تلفنی داشتم

شما به من حرمت خواهرم رو داشتید و بهتون احترام میگذاشتم.

ولی شما چرا نمیگذارید من با کسی که دوسش دارم خوشبخت بشم.

چرا  نمیگذارید  واقعا این رسم انسانیت هست این رسم دوست داشتنه.

منی که سالها با خون دل  زندگی  کردم با درس خوندن در یتیمی

با درد ترکشهای جنگ توی بدنم

با تفکرات و آرمانها عقیدتی و سیاسی خودم

و پیروی از امام خودم و احترام به اندیشه و آرمان های دیگران

و کیس بودم که حریم همه رو نگه داشتم  چرا من  چرا من

چرا من نباید خوشی ببینم

چرا کسانی رو که من دوسشون دارم  اینجوری  اذیت میشن.

چرا باید شماها همه چی رو برا خودتون میخواهید  .

آیا دیگران حق نفس کشیدن ندارند.

حق زندگی  کردن ندارند.

به خدا اگر اذیت کنید عزیزانی رو که من دوسشون دارم

نفرینتون میکنم   نفرین   .

میدونید من که کاری با کسی ندارم و مرغ عشق من هم کاری نداره با کسی .

خوب دیگه شما که این همه کار کردید و این همه دارائی دارید.

دیگه باید چیکار کنید.

تو رو  به روح هر کسی که دوست دارید. کاری نکنید که اسلحه بدست گیرم و لباس رزم و شهادت به تن کنم.

پس  از راهی که اومدید برگردید تا حرمتها  حفظ بشه.

چون تا خونی که در گ دارم  کسی بخواهد به انقلاب و  نظام اسلامی کشومر و خاک وطنم.

توهین و تجاوز کند با اسلحه جوابش رو خواهیم داد.

حالا آبجی راضیه به حرمت خون خواهرت ترمه و مریم و هرکسی که دوسش دارید.

بگذارید حریم مقدس خونه هامون پاک بمونه.  متشکرم.

در  ضمن هر کسی که با شما مشکلاتی داره حلش کنید شما با دیگران چیکار دارید.