ترنم  جان هیچ میدانی که اسیری بردن دل مرد گناه داره

ترنم عزیزم  این را بدان که واقعا دوستت دارم واحساسم اینه که تو هم من رو دوست داری

حال  چرا امروز  و فردا میکنید . تنهائیایمان را بیا باهم جمع ببندیم و در کنرا    هم زندگی خوبی  

شروع و بتوانیم از دنیای واقعی  خودمان   لذت ببریم.

چون  دنیا  همش  دور روزه  یکی صبحی که از خواب بیدار میشویم

و دومی هم روزیه که میخوابیم   و پس بیا این دو روز  زندگی را باهم بیدار 

و   باهم بخوابیم چون فرصت زندگی انسان دست خودش هست نه دیگران.


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 14 شهريور 1394برچسب:, | 12:25 | نویسنده : علی دل شکسته |

 پارمیدای  عزیز

گلم  دخترک مریمم 

تو بوی  مریم  و مامان زهرائی

تو نشان  و تاج  خانه و خانواده هستی

تو افتخارم   هستی  و یادگار  مریمی

دخترم  عزیزم بدان هیچ ذره ای از دوست داشتن علی باباب

نسبت  به یادگار مریم  کم  نمیشه  بابا این تو بودی و روفتی و پشت سرت رو

نگاه نکردی  ولی من علی بابا همیشه تو رو دخترم میدونم و عشقم هستی چون 

تو  از شکم مادری به دنیا آمدی که همه عشقم بود  مریم  پس عزیزم منتظرم بیا.


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 14 شهريور 1394برچسب:, | 12:23 | نویسنده : علی دل شکسته |

 داداش امیرم  عزیزم من همیشه  شما رو دوست داشتم ودارم 

باور کن میدونم که چقدر تو به من احترام  قائلی چون من هستم وجود

تو و تو هستی وجود من  تو بوی مریم منی  و بوی مامان زهرائی و معصومه و بوی پارمیدا عزیزم ب

بدان  که علی همیشه تور و دوست داره و خواهد  داشت.


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 14 شهريور 1394برچسب:, | 12:21 | نویسنده : علی دل شکسته |

صحرا  دخترم

رفتی  ولی برا چی رفتی  به خاطر  کی  رفتی 

واقعا ارزش داشت  بری برا کسائی  که نه تو رو دوست داشتن و نه تو رو می شناختند

واقعا  صحرا  تو عزیز ترین برام بودی  چون نام و نشان و بوی و عشق و صفا و صدای

مامان   زهرای عزیزم و مریم  نازنینم رو میدادی  فکر  کردی بری  راحتی واقعا تو بزرگتری

سرمایه رو پول میدانی ولی اشتباه میکنی  مگر مریم نداشت  مگر مامان  زهرا نداشت 

مگر  معصوم  ترمه نداشتند  آخرش  چی  آخرش همین آدمها که میگفتند  دوستون داریم و به

خاطر پول  همه عزیزانت رو و عزیزانم رو از من و تو امیر داداش گرفتند  .

واقعا  صحرا  وقتی رفتی به کجا رفتی و به چه فکری  آیا برا بازگشتت جائی گذاشتی برگردی.

صحرا میدونم هنوزم از رفتن خودت پشیمونی و منم بابا دوست دارم  سعی کن زود برگرد

که داداش امیر  عزیز و  فرهاد  خیلی نگران تو هستند  همه بالاخص مامان   طیبه  خیلی نگرانه

و من و من و من و ترنمه همه  آبجی راصیه و خونه مریم بابای خونه اون خانمها شیرین و زینب 

همه نگرانت هستند  به خدا پول نمی تونه همه جا آدم رو نجات  بده   عزیزم این اخلاق و رفتار

و نجابت ادمی  هست که آدم رو نجات میده پس با نجابت خود بیا و خودت رو نجات بده عزیزم.


                                  بابای همیشه  چشم انتظار  صحرا و پارمیدا.و همسر ترنم و پسر طیبه.


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 14 شهريور 1394برچسب:, | 12:15 | نویسنده : علی دل شکسته |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • دوتا