سلام

آبجی  جانم  راضیه بزرگ   تو دیگر کیستی و از کدوم سر زمین آمده ای

جانم به فدای تو آبجی تو خیلی بزرگتر از انی هستی که من فکر میکردم

آبجی خوبم  راضییه  مرضیه  حضرت زهرا تو رو یاری کند  .

تو هم انوار الهی هستی که  به خانواده و من  جان بخشیدی و مریم و ترمه رو در بودنت حس میکنم.

جانم به فدایت خواهر خوبم   نتوانستم برایت برادری خوب باشم   نتوانستم از امانتت

خوب نگهداری کنم     راضییه عزیزم خواهر  خداوند از تو راضیست چون  در دامنت  احمدی رو

پروراندی که چون در  و گهریست   گرانبها   سرش از تنش جدا شود عقیده  اش  صاف و زلال است و

نماز و وضویش و خدایش همیشه  ثابت است و مردانگیش به لطف مادر چون راضیه و پدریست که در کنار خواهر خوبم زندگانی میکند.

پس آبجی خوبم راضیه من بر دامنت  بوسه زده و در این ایام دوری دعایت میکنم.  مرا هم دعا  کن

میدانی   خیلی دلم تنگ شده امروز دیگه به شماره خوه مریم  زنگ نمیزنم.

دیگه  همه جا رو سکوت  فرا  گرفته    دیگه  غمم سنگین تر از اون روزاست .

تو بودی انگار مریم  زنده بود

تو بودی انگار ترمه  عزیزم کنارم بود

تو بودی انگار مامان  شادی  بود.

تو بودی انگار ترمه  خونه نشسته

و نیل داره با ترمه درد و دل میکنه

تو بودی  و انگار زن داداش داره با ترنم برامون قصه ترمه رو میگه

تو بودی انگار صدای قنوت نماز احمد بگوشم میرسه

تو بودی انگار صدای مردونه مردت  همسرت آقای خاکپور مرا به خود  میاورد.

تو بودی انگار گلهای نرگست دارند رشد میکنند . من دارم آبیاری میکنک.

تو بودی  انگار زرهای عزیز مادر مریم زنده است

تو رفتی  و چراغ خونمون خاموش  گشته

و تو رفتی دیگه  صدای  اذانی نیست

تو رفتی دیگه سکوت مرگبار و سنگینی توی این خونه  افتاده

تو رفتی و انگار روح  و جان علی هم رفت.

و آبجی راضیه تا جان دارم و نفس میکشم برادرتونم  و دلتنگ خوبیهایتونم 

مرا همهتون ببخشید به خاطر  روزهائی که اذیتتون  کردم   من  فدایتان گردم


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, | 10:32 | نویسنده : علی دل شکسته |


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 3 اسفند 1393برچسب:, | 17:2 | نویسنده : علی دل شکسته |


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 3 اسفند 1393برچسب:, | 17:0 | نویسنده : علی دل شکسته |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • دوتا